معنی فارسی subpharyngeally

B1

به شیوه‌ای که به ناحیه زیر حلق مربوط می‌شود.

In a manner pertaining to the area beneath the pharynx.

example
معنی(example):

دارو به صورت زیر حلقی تجویز شد تا جذب بهتری داشته باشد.

مثال:

The medication was administered subpharyngeally for better absorption.

معنی(example):

از نظر زیر حلقی، این ساختار نقش مهمی در مدیریت راه‌های هوایی دارد.

مثال:

Subpharyngeally, the structure plays an important role in airway management.

معنی فارسی کلمه subpharyngeally

: معنی subpharyngeally به فارسی

به شیوه‌ای که به ناحیه زیر حلق مربوط می‌شود.