معنی فارسی subphases
B1زیرمرحلهها، تقسیمات کوچکتر از یک مرحله بزرگتر که برای سازماندهی بهتر پروژهها یا فرایندها به کار میروند.
Smaller phases that are part of a larger project or process.
- NOUN
example
معنی(example):
این پروژه شامل چندین زیرمرحله برای مدیریت آسانتر است.
مثال:
The project consists of several subphases for easier management.
معنی(example):
هر زیرمرحله از آزمایش باید بهدقت مستند شود.
مثال:
Each subphase of the experiment needs to be documented carefully.
معنی فارسی کلمه subphases
:
زیرمرحلهها، تقسیمات کوچکتر از یک مرحله بزرگتر که برای سازماندهی بهتر پروژهها یا فرایندها به کار میروند.