معنی فارسی subpolygonally

B1

زیرپلیگونال به نحوه‌ای اشاره دارد که به شکل‌های چندضلعی تقسیم و سازماندهی شوند.

In a manner that involves the characteristics of subpolygons, particularly concerning arrangement or analysis.

example
معنی(example):

نمودار به طور زیرپلیگونال برای وضوح تحلیل شد.

مثال:

The graph was analyzed subpolygonally for clarity.

معنی(example):

آنها عناصر را به طور زیرپلیگونال برای بهتر دیدن مرتب کردند.

مثال:

They arranged the elements subpolygonally for better visualization.

معنی فارسی کلمه subpolygonally

: معنی subpolygonally به فارسی

زیرپلیگونال به نحوه‌ای اشاره دارد که به شکل‌های چندضلعی تقسیم و سازماندهی شوند.