معنی فارسی subpopular
B1محبوبیت کمتر از حالت عادی، به ویژه در مورد موضوعات یا تمها که ممکن است زیاد به رسمیت شناخته نشوند.
A term describing something that is less than popular, often in reference to trends or themes that aren't widely recognized.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ژانر موسیقی زیرمحبوب شامل بسیاری از هنرمندان مستقل است.
مثال:
The subpopular music genre includes many indie artists.
معنی(example):
ترندهای زیرمحبوب میتوانند گاهی بر فرهنگ اصلی تأثیر بگذارند.
مثال:
Subpopular trends can sometimes influence mainstream culture.
معنی فارسی کلمه subpopular
:
محبوبیت کمتر از حالت عادی، به ویژه در مورد موضوعات یا تمها که ممکن است زیاد به رسمیت شناخته نشوند.