معنی فارسی subproportionally

B1

زیرنسبتی، به شکل یا روشی اشاره دارد که در آن تخصیص یا توزیع کمتر از نسبت قابل قبول است.

In a manner where the allocation or distribution is less than what is appropriately proportional.

example
معنی(example):

منابع به صورت زیرنسبتی به پروژه تخصیص یافت.

مثال:

The resources were allocated subproportionally to the project.

معنی(example):

او بودجه را به صورت زیرنسبتی بین تیم‌ها توزیع کرد.

مثال:

He distributed the funds subproportionally among the teams.

معنی فارسی کلمه subproportionally

: معنی subproportionally به فارسی

زیرنسبتی، به شکل یا روشی اشاره دارد که در آن تخصیص یا توزیع کمتر از نسبت قابل قبول است.