معنی فارسی subreguli
B1زیرقوانین، قوانین یا اصول فرعی که در یک ساختار بزرگتر وجود دارند و بر آن تأثیر میگذارند.
Subordinate rules or principles within a larger framework.
- NOUN
example
معنی(example):
پژوهشگر بر روی زیرقوانین مطالعه بزرگتر متمرکز شد.
مثال:
The researcher focused on the subreguli of the larger study.
معنی(example):
زیرقوانین برای درک نوانسهای دادهها ضروریاند.
مثال:
Subreguli are essential for understanding the nuances of the data.
معنی فارسی کلمه subreguli
:
زیرقوانین، قوانین یا اصول فرعی که در یک ساختار بزرگتر وجود دارند و بر آن تأثیر میگذارند.