معنی فارسی subruler
B1زیرمقام، مقام یا شخصی که تحت قدرت مقام بالاتر عمل میکند.
A person with authority that is subordinate to a higher authority.
- NOUN
example
معنی(example):
مقتدر در غیبت پادشاه، در منطقه حکومت کرد.
مثال:
The subruler governed the region in the king's absence.
معنی(example):
به عنوان یک مقتدر، او قدرتهای محدودتری نسبت به پادشاه داشت.
مثال:
As a subruler, he had limited powers compared to the king.
معنی فارسی کلمه subruler
:
زیرمقام، مقام یا شخصی که تحت قدرت مقام بالاتر عمل میکند.