معنی فارسی subrules
B1زیرمقررات، قواعد و اصول فرعی که به قواعد اصلی کمک میکنند.
Rules that are subordinate or ancillary to primary rules.
- NOUN
example
معنی(example):
زیرمقررات راهنماییهای اضافی برای مقررات اصلی ارائه میدهند.
مثال:
The subrules provide additional guidance for the main rules.
معنی(example):
ما باید زیرمقررات را برای رعایت پیروی کنیم.
مثال:
We need to follow the subrules to stay in compliance.
معنی فارسی کلمه subrules
:
زیرمقررات، قواعد و اصول فرعی که به قواعد اصلی کمک میکنند.