معنی فارسی subsaline
B1زیرنمکی، نواحی که حاوی نمک در غلظتهای بالاتری هستند.
Referring to areas that have high levels of salt concentration in the soil or water.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
منطقه زیرنمکی دارای غلظت نمک بالاتری است.
مثال:
The subsaline region has a higher salt concentration.
معنی(example):
بسیاری از گیاهان در محیطهای زیرنمکی رشد میکنند.
مثال:
Many plants thrive in subsaline environments.
معنی فارسی کلمه subsaline
:
زیرنمکی، نواحی که حاوی نمک در غلظتهای بالاتری هستند.