معنی فارسی subsensation
B1حس زیرمکنش، به احساساتی اطلاق میشود که به شکل مستقیم تجربه نمیشوند و بیشتر به صورت غیرمستقیم و مرتبط با محرکهای دیگر درک میشوند.
The perception of subtle stimuli that are not directly experienced but are interpreted through related sensations.
- NOUN
example
معنی(example):
بهطور معمول در گفتگوها درباره ادراک، حسزیرمکنش نادیده گرفته میشود.
مثال:
The subsensation is often overlooked in discussions about perception.
معنی(example):
ما میتوانیم حسزیرمکنش را برای درک چگونگی پردازش محرکهای ظریف مطالعه کنیم.
مثال:
We can study subsensation to understand how we process subtle stimuli.
معنی فارسی کلمه subsensation
:
حس زیرمکنش، به احساساتی اطلاق میشود که به شکل مستقیم تجربه نمیشوند و بیشتر به صورت غیرمستقیم و مرتبط با محرکهای دیگر درک میشوند.