معنی فارسی subsensible
B1زیرحسی، به احساسات یا درکهایی اطلاق میشود که به صورت واضح بیان نمیشوند اما وجود دارند.
Relating to perceptions or understandings that are not directly expressed but are present.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
واکنشهای زیرحسی او برای دیگران دشوار بود که متوجه شوند.
مثال:
Her subsensible reactions were difficult for others to notice.
معنی(example):
او درک زیرحسی از وضعیت داشت که به او کمک کرد بهطور عاقلانهای آن را مدیریت کند.
مثال:
He had a subsensible understanding of the situation that helped him navigate it wisely.
معنی فارسی کلمه subsensible
:
زیرحسی، به احساسات یا درکهایی اطلاق میشود که به صورت واضح بیان نمیشوند اما وجود دارند.