معنی فارسی subsensuousness
C1زیر حسها، حالت یا کیفیتی خاص که درونگرا و نامحسوس است و معمولاً به ادراکات غیرمستقیم اشاره دارد.
A quality that relates to subtle sensibilities or sensations that are not immediately apparent.
- NOUN
example
معنی(example):
کار هنرمند مملو از زیر حسهاست که بیننده را مجذوب میکند.
مثال:
The artist's work is filled with subsensuousness that captivates the viewer.
معنی(example):
او زیر حسهای خوابهایش را از طریق شعرش بررسی کرد.
مثال:
She explored the subsensuousness of her dreams through her poetry.
معنی فارسی کلمه subsensuousness
:
زیر حسها، حالت یا کیفیتی خاص که درونگرا و نامحسوس است و معمولاً به ادراکات غیرمستقیم اشاره دارد.