معنی فارسی subsensuous

B1

به جهات حسی زیرین که احساسات و برداشت‌های عمیق را تشکیل می‌دهند اشاره دارد.

Relating to qualities that evoke deep sensory perceptions.

example
معنی(example):

رمان ویژگی زیرحسی داشت که خوانندگان را جذب می‌کرد.

مثال:

The novel had a subsensuous quality that drew readers in.

معنی(example):

عملکرد او سرشار از عناصر زیرحسی بود که تماشاگران را شیفته خود کرد.

مثال:

Her performance was rich with subsensuous elements that captivated the audience.

معنی فارسی کلمه subsensuous

: معنی subsensuous به فارسی

به جهات حسی زیرین که احساسات و برداشت‌های عمیق را تشکیل می‌دهند اشاره دارد.