معنی فارسی subsidiarily
B1به طور فرعی یا غیرمستقیم، به موضوعات مرتبط یا ثانویه اشاره دارد.
In a subordinate or secondary manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
قانون به طور غیرمستقیم به مسائل مربوطه اعمال میشود.
مثال:
The law applies subsidiarily to related issues.
معنی(example):
به صورت غیرمستقیم، قوانین ممکن است بر مناطق دیگر تأثیر بگذارند.
مثال:
Subsidiarily, the rules may affect other areas.
معنی فارسی کلمه subsidiarily
:
به طور فرعی یا غیرمستقیم، به موضوعات مرتبط یا ثانویه اشاره دارد.