معنی فارسی subsizarship
B2وظیفه و مسئولیت کمک به افرادی که برای بقا به کمک نیاز دارند.
The role and responsibility of providing support for survival needs.
- NOUN
example
معنی(example):
نقش زندهمان شامل کمک به کسانی بود که به شدت در نیاز هستند.
مثال:
The subsizarship involved aiding those in critical need.
معنی(example):
نقش زندهمان او به شدت به نیازمندان کمک کرد.
مثال:
Her subsizarship greatly benefited the impoverished.
معنی فارسی کلمه subsizarship
:
وظیفه و مسئولیت کمک به افرادی که برای بقا به کمک نیاز دارند.