معنی فارسی subspecific
B1زیرگونهای، مربوط به یا اختصاصی برای یک زیرگروه خاص از یک گروه یا خانواده بزرگتر.
Relating to a subclass or subspecies of a broader taxonomic category.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این مطالعه تنوعهای زیرگونهای در رفتار حیوانات را بررسی میکند.
مثال:
The study examines subspecific variations in animal behavior.
معنی(example):
ویژگیهای زیرگونهای میتواند به شناسایی گونههای مختلف کمک کند.
مثال:
Subspecific characteristics can help identify different species.
معنی فارسی کلمه subspecific
:
زیرگونهای، مربوط به یا اختصاصی برای یک زیرگروه خاص از یک گروه یا خانواده بزرگتر.