معنی فارسی subspontaneousness
B1زیر خودجوش بودن، ویژگی یا حالت طبیعی و بدون برنامهریزی قبلی یک رویداد یا عمل.
The quality or state of being natural and occurring without prior planning.
- NOUN
example
معنی(example):
زیر خودجوش بودن این رویداد همه را شگفتزده کرد.
مثال:
The subspontaneousness of the event surprised everyone.
معنی(example):
هنر او بازتابدهنده زیر خودجوش بودن احساساتش است.
مثال:
Her art reflects the subspontaneousness of her emotions.
معنی فارسی کلمه subspontaneousness
:
زیر خودجوش بودن، ویژگی یا حالت طبیعی و بدون برنامهریزی قبلی یک رویداد یا عمل.