معنی فارسی subspontaneous
B1زیر خودجوش، به حالت یا شرایطی اشاره دارد که بهطور طبیعی و بدون برنامهریزی قبلی به وجود میآید.
Referring to a situation or condition that arises naturally without prior planning.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بارش باران زیر خودجوش بود و به طور غیرمنتظرهای رخ داد.
مثال:
The rainfall was subspontaneous, occurring unexpectedly.
معنی(example):
اقدامات او زیر خودجوش به نظر میرسید و تحت تأثیر عوامل خارجی بود.
مثال:
His actions felt subspontaneous, influenced by external factors.
معنی فارسی کلمه subspontaneous
:
زیر خودجوش، به حالت یا شرایطی اشاره دارد که بهطور طبیعی و بدون برنامهریزی قبلی به وجود میآید.