معنی فارسی subsystems

B1

زیرسیستم‌ها به بخش‌های کوچکتر و خودکفای یک سیستم بزرگتر اشاره دارند.

Smaller, self-contained parts of a larger system that function together.

noun
معنی(noun):

A group of related components that are part of a larger system.

example
معنی(example):

نرم‌افزار چندین زیرسیستم دارد که با هم کار می‌کنند.

مثال:

The software has several subsystems that work together.

معنی(example):

در زیست‌شناسی، زیرسیستم‌های مختلف عملکرد یک موجود زنده را حفظ می‌کنند.

مثال:

In biology, different subsystems maintain the function of an organism.

معنی فارسی کلمه subsystems

: معنی subsystems به فارسی

زیرسیستم‌ها به بخش‌های کوچکتر و خودکفای یک سیستم بزرگتر اشاره دارند.