معنی فارسی subterritory
B2زیر قلمرو، ناحیهای کوچکتر از قلمرو کل که به هدف خاصی تقسیم شده است.
A smaller area within a larger territory, often having its own separate rules.
- NOUN
example
معنی(example):
یک زیر قلمرو ممکن است مقررات متفاوتی نسبت به قلمرو اصلی داشته باشد.
مثال:
A subterritory may have different regulations than the main territory.
معنی(example):
هر زیر قلمرو وظیفه خاصی در سازمان دارد.
مثال:
Each subterritory serves a specific function in the organization.
معنی فارسی کلمه subterritory
:
زیر قلمرو، ناحیهای کوچکتر از قلمرو کل که به هدف خاصی تقسیم شده است.