معنی فارسی subtilely

B1

ویژگی زیرک بودن یا به صورت هوشمندانه عمل کردن.

The quality of being subtle; nuanced or delicate.

example
معنی(example):

او به زیرکی استدلال در مقاله‌اش اشاره کرد.

مثال:

She pointed out the subtilly of the argument in her essay.

معنی(example):

زیرکی ارائه او باعث شد پیام اثرگذارتر شود.

مثال:

The subtily of his delivery made the message more impactful.

معنی فارسی کلمه subtilely

: معنی subtilely به فارسی

ویژگی زیرک بودن یا به صورت هوشمندانه عمل کردن.