معنی فارسی subtlely

B2

به معنی حالت یا روش زیرکانه و دقیق است که ممکن است به سادگی قابل درک نباشد.

In a manner that is delicately intricate and understated.

example
معنی(example):

او پیانو را به طور زیرکانه نواخت و نت‌های آرام را برجسته کرد.

مثال:

She played the piano subtly, highlighting the quiet notes.

معنی(example):

هنرمند رنگ‌های مختلف را در نقاشی به طور زیرکانه ترکیب کرد.

مثال:

The artist subtly blended different colors in the painting.

معنی فارسی کلمه subtlely

: معنی subtlely به فارسی

به معنی حالت یا روش زیرکانه و دقیق است که ممکن است به سادگی قابل درک نباشد.