معنی فارسی subtransversely

B1

به روشی اشاره دارد که اجزا یا خصوصیات در زوایای خاص با یکدیگر مرتبط هستند و از ناهماهنگی دوری می‌کنند.

In a manner that relates to angular positions or alignments in a non-orthogonal arrangement.

example
معنی(example):

این دستگاه به‌صورت زیرین عرضی کار می‌کند تا کارایی عملکردی را به حداکثر برساند.

مثال:

The device operates subtransversely to maximize functional efficiency.

معنی(example):

زمانی که ساختار را تحلیل می‌کنید، درک چگونگی هم‌راستایی اجزا به‌صورت زیرین عرضی بسیار مهم است.

مثال:

When analyzing the structure, it is crucial to understand how the components align subtransversely.

معنی فارسی کلمه subtransversely

: معنی subtransversely به فارسی

به روشی اشاره دارد که اجزا یا خصوصیات در زوایای خاص با یکدیگر مرتبط هستند و از ناهماهنگی دوری می‌کنند.