معنی فارسی subtreasury
B2یک واحد مالی که زیر نظر خزانهداری کل قرار دارد و مسئولیت نظارت بر امور مالی محلی را بر عهده دارد.
A financial unit that operates under the main treasury, responsible for overseeing local finances.
- NOUN
example
معنی(example):
خزانهداری فرعی برای نظارت بر امور مالی محلی تأسیس شد.
مثال:
The subtreasury was established to oversee local finances.
معنی(example):
او در خزانهداری فرعی کار میکند و حسابهای مختلفی را مدیریت میکند.
مثال:
She works at the subtreasury handling various accounts.
معنی فارسی کلمه subtreasury
:
یک واحد مالی که زیر نظر خزانهداری کل قرار دارد و مسئولیت نظارت بر امور مالی محلی را بر عهده دارد.