معنی فارسی subuncinate

B1

سابانگینال به فرم‌هایی اطلاق می‌شود که زیر یک حالت یا ساختار خاص قرار می‌گیرند.

Pertaining to a form that is under or below a certain structure.

example
معنی(example):

شکل سابانگینال فسیل هفته گذشته کشف شد.

مثال:

The subuncinate form of the fossil was discovered last week.

معنی(example):

محققان نمونه‌های سابانگینال را به دقت بررسی کردند.

مثال:

Researchers examined the subuncinate specimens closely.

معنی فارسی کلمه subuncinate

: معنی subuncinate به فارسی

سابانگینال به فرم‌هایی اطلاق می‌شود که زیر یک حالت یا ساختار خاص قرار می‌گیرند.