معنی فارسی suburbanisation

B2

پدیده‌ای اجتماعی و اقتصادی که در آن جمعیت و فعالیت‌ها به حومه‌های شهرها منتقل می‌شود، که به دلیل افزایش توسعه مسکن و زیرساخت‌ها اتفاق می‌افتد.

The process by which cities expand outward to accommodate increased population and development, resulting in the growth of suburban areas.

example
معنی(example):

حومه نشینی منجر به گسترش شهرها شده است.

مثال:

Suburbanisation has led to the expansion of cities.

معنی(example):

فرایند حومه نشینی در حال تغییر چشم‌انداز منطقه است.

مثال:

The process of suburbanisation is changing the landscape of the region.

معنی فارسی کلمه suburbanisation

: معنی suburbanisation به فارسی

پدیده‌ای اجتماعی و اقتصادی که در آن جمعیت و فعالیت‌ها به حومه‌های شهرها منتقل می‌شود، که به دلیل افزایش توسعه مسکن و زیرساخت‌ها اتفاق می‌افتد.