معنی فارسی suburbanise

B1

عملیات تبدیل مناطق شهری یا روستایی به مناطق حومه‌ای با توسعه مسکن و زیرساخت‌ها.

To develop or convert an area into a suburban environment, often characterized by residential housing and associated amenities.

example
معنی(example):

بسیاری از توسعه‌دهندگان هدف دارند که مناطق روستایی را حومه‌نشین کنند.

مثال:

Many developers aim to suburbanise rural areas.

معنی(example):

شهر برنامه دارد که برخی از نواحی حومه‌ای خود را حومه‌نشین کند.

مثال:

The city plans to suburbanise some of its outer districts.

معنی فارسی کلمه suburbanise

: معنی suburbanise به فارسی

عملیات تبدیل مناطق شهری یا روستایی به مناطق حومه‌ای با توسعه مسکن و زیرساخت‌ها.