معنی فارسی suburbanising

B1

فرایند تبدیل و توسعه یک منطقه شهری به شکل حومه‌ای است و ممکن است شامل تغییرات در ساختار اجتماعی و فضاهای سبز باشد.

The ongoing process of developing areas to make them more suburban in nature.

example
معنی(example):

روند حومه‌نشینی همچنان در حال افزایش است.

مثال:

The trend of suburbanising continues to rise.

معنی(example):

حومه‌نشینی مناطق شهری می‌تواند منجر به تغییرات اجتماعی و محیطی مختلف شود.

مثال:

Suburbanising urban areas can lead to various social and environmental impacts.

معنی فارسی کلمه suburbanising

: معنی suburbanising به فارسی

فرایند تبدیل و توسعه یک منطقه شهری به شکل حومه‌ای است و ممکن است شامل تغییرات در ساختار اجتماعی و فضاهای سبز باشد.