معنی فارسی suburbanism
B2جنبشی فرهنگی و اجتماعی که به زندگی و ارزشهای مردم در مناطق حومهای میپردازد.
A movement or trend related to lifestyles, values, and living conditions typical of suburban living.
- NOUN
example
معنی(example):
حومهنشینی تغییرات سبک زندگی در جامعه مدرن را بازتاب میدهد.
مثال:
Suburbanism reflects lifestyle changes in modern society.
معنی(example):
مطالعه حومهنشینی به درک الگوهای توسعه شهری کمک میکند.
مثال:
The study of suburbanism helps understand urban development patterns.
معنی فارسی کلمه suburbanism
:
جنبشی فرهنگی و اجتماعی که به زندگی و ارزشهای مردم در مناطق حومهای میپردازد.