معنی فارسی suburbanity
B1حومهنشینی به ویژگیها و سبک زندگی مرتبط با زندگی در حومههای شهری اشاره دارد.
The quality or state of being suburban, often involving characteristics of suburban living.
- NOUN
example
معنی(example):
حومهنشینی سبک زندگی منحصربهفردی را به همراه دارد که با زندگی شهری متفاوت است.
مثال:
Suburbanity brings a unique lifestyle different from urban life.
معنی(example):
حومهنشینی این منطقه آن را برای خانوادهها ایدهآل میکند.
مثال:
The suburbanity of the area makes it ideal for families.
معنی فارسی کلمه suburbanity
:
حومهنشینی به ویژگیها و سبک زندگی مرتبط با زندگی در حومههای شهری اشاره دارد.