معنی فارسی subvassal

B2

زیر وامدار، کسی که به یک وامدار بالاتر خدمت می‌کند و معمولاً در نظام فئودالی به کار می‌رود.

A subordinate vassal who has a direct allegiance to a lord while also serving a higher lord.

example
معنی(example):

یک زیر وامدار در سیستم فئودالی به یک لرد بالاتر خدمت می‌کند.

مثال:

A subvassal serves a higher lord in the feudal system.

معنی(example):

تاریخی، یک زیر وامدار می‌توانست وامداران خود را داشته باشد.

مثال:

Historically, a subvassal could have their own vassals.

معنی فارسی کلمه subvassal

: معنی subvassal به فارسی

زیر وامدار، کسی که به یک وامدار بالاتر خدمت می‌کند و معمولاً در نظام فئودالی به کار می‌رود.