معنی فارسی subversiveness
B2خاصیت یا کیفیت زیرکانه بودن؛ تمایل به بر هم زدن یا تغییر نظام موجود.
The quality of being subversive or seeking to undermine established structures or norms.
- NOUN
example
معنی(example):
زیرکی ایدههای او موجب ناراحتی سنتگرایان شد.
مثال:
The subversiveness of his ideas upset the traditionalists.
معنی(example):
زیرکی در هنر او به چالش کشیدن هنجارهای اجتماعی بود.
مثال:
The subversiveness in her art challenged societal norms.
معنی فارسی کلمه subversiveness
:
خاصیت یا کیفیت زیرکانه بودن؛ تمایل به بر هم زدن یا تغییر نظام موجود.