معنی فارسی succorful

B1

یاری‌دهنده، دارای ویژگی کمک به دیگری در زمان‌های سخت.

Having the quality of providing help or support to others.

example
معنی(example):

طبیعت یاری‌دهندهٔ اقدام‌های او بر همهٔ اطرافیانش تاثیر گذاشت.

مثال:

The succorful nature of her actions inspired everyone around her.

معنی(example):

در یک جامعه یاری‌دهنده، اعضا در زمان‌های نیاز به یکدیگر کمک می‌کنند.

مثال:

In a succorful community, members help each other in times of need.

معنی فارسی کلمه succorful

: معنی succorful به فارسی

یاری‌دهنده، دارای ویژگی کمک به دیگری در زمان‌های سخت.