معنی فارسی succorless
B1بدون یاری، به معنای بیکمک و پشتیبانی بودن.
Lacking assistance or support in difficult times.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پس از طوفان، بسیاری احساس یارینبودن و تنهایی کردند.
مثال:
After the storm, many felt succorless and alone.
معنی(example):
زندگی در یک محیط بدون یاری میتواند برای بسیاری از مردم چالشبرانگیز باشد.
مثال:
Living in a succorless environment can be challenging for many people.
معنی فارسی کلمه succorless
:
بدون یاری، به معنای بیکمک و پشتیبانی بودن.