معنی فارسی succumbency

B1

تسلیم شدن به حالت یا وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن فرد به شرایط یا فشارهای خارجی تن می‌دهد.

The condition of yielding or being submissive to external forces or pressures.

example
معنی(example):

تسلیم شدن او به فشار همسالان بر انتخاب‌های او تأثیر گذاشت.

مثال:

His succumbency to peer pressure affected his choices.

معنی(example):

تسلیم شدن می‌تواند به رفتارهای مضر منجر شود.

مثال:

The succumbency could lead to harmful behaviors.

معنی فارسی کلمه succumbency

: معنی succumbency به فارسی

تسلیم شدن به حالت یا وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن فرد به شرایط یا فشارهای خارجی تن می‌دهد.