معنی فارسی succumbent
B2تسلیم به وضعیتی اشاره دارد که فرد یا چیز در حال افتادگی یا کمتحرکی است.
Being in a position of yielding, lying down, or being unable to resist.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گیاه در وضعیتی تسلیم بر روی زمین رشد کرد.
مثال:
The plant grew in a succumbent position on the ground.
معنی(example):
او در حالی که بر روی ساحل دراز کشیده بود، حس تسلیم به گرما را داشت.
مثال:
He felt succumbent to the heat as he lay on the beach.
معنی فارسی کلمه succumbent
:
تسلیم به وضعیتی اشاره دارد که فرد یا چیز در حال افتادگی یا کمتحرکی است.