معنی فارسی succumbers

B1

تسلیم شدن یا ناامید شدن در برابر یک عامل یا چالشی.

To yield or give way to something difficult or overwhelming.

example
معنی(example):

این گیاه در برابر شرایط سخت زمستان تسلیم می‌شود.

مثال:

The plant succumbers to the harsh winter conditions.

معنی(example):

حتی قوی‌ترین‌ها نیز گاهی اوقات در برابر ترس‌هایشان تسلیم می‌شوند.

مثال:

Even the strongest sometimes succumber to their fears.

معنی فارسی کلمه succumbers

: معنی succumbers به فارسی

تسلیم شدن یا ناامید شدن در برابر یک عامل یا چالشی.