معنی فارسی succursale

B1

شعبه، بخشی از یک سازمان یا شرکت که در مکانی متفاوت از محل اصلی آن قرار دارد.

A branch or subsidiary of a larger organization or company.

example
معنی(example):

شعبه بانک در مرکز شهر واقع شده است.

مثال:

The succursale of the bank is located in the city center.

معنی(example):

شعبه خدمات مالی مختلفی را به مشتریان خود ارائه می‌دهد.

مثال:

The succursale offers various financial services to its customers.

معنی فارسی کلمه succursale

: معنی succursale به فارسی

شعبه، بخشی از یک سازمان یا شرکت که در مکانی متفاوت از محل اصلی آن قرار دارد.