معنی فارسی sucken

B1

جذب و جلب توجه، به ویژه در مورد داستان‌ها یا موضوعات جذاب.

To be drawn in or captivated by something, especially a story or situation.

example
معنی(example):

کودکان به داستان هیجان‌انگیز جذب شدند.

مثال:

The kids were sucken by the exciting story.

معنی(example):

او احساس کرد که به طرح پیچیده رمان کشیده شده است.

مثال:

She felt sucken into the novel's intricate plot.

معنی فارسی کلمه sucken

: معنی sucken به فارسی

جذب و جلب توجه، به ویژه در مورد داستان‌ها یا موضوعات جذاب.