معنی فارسی suddle

B1

کلمه‌ای که به معنای تحقق رساندن یا خلاصه کردن چیزی می‌باشد و معمولاً در زمینه‌های خاصی مانند ارتباطات یا نوشتن استفاده می‌شود.

To wrap up or summarize something in a concise manner.

example
معنی(example):

او سعی کرد پیام را سریعاً سدد کند قبل از اینکه کسی متوجه شود.

مثال:

She tried to suddle the message quickly before anyone noticed.

معنی(example):

او توانست بدون مشکل زیاد از روی کاغذها سدد کند.

مثال:

He managed to suddle through the paperwork without much hassle.

معنی فارسی کلمه suddle

: معنی suddle به فارسی

کلمه‌ای که به معنای تحقق رساندن یا خلاصه کردن چیزی می‌باشد و معمولاً در زمینه‌های خاصی مانند ارتباطات یا نوشتن استفاده می‌شود.