معنی فارسی sufficer

B1

شخصی که مسئول تأمین و ارائه چیزهای لازم است.

One who provides or supplies what is required.

example
معنی(example):

او تأمین‌کننده مدارک لازم برای پروژه است.

مثال:

He is the sufficer of the necessary documents for the project.

معنی(example):

به عنوان تأمین‌کننده، او اطمینان حاصل کرد که همه چیز مرتب باشد.

مثال:

As a sufficer, she ensured everything was in order.

معنی فارسی کلمه sufficer

: معنی sufficer به فارسی

شخصی که مسئول تأمین و ارائه چیزهای لازم است.