معنی فارسی sufflated
B1مواد یا محلولهایی که گاز به آنها اضافه شده است.
Materials that have been infused with gas.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مواد Sufflate شده به طور غیرمنتظرهای واکنش نشان دادند.
مثال:
The sufflated material reacted unexpectedly.
معنی(example):
آنها ترکیب را برای آزمایش Sufflate کردهاند.
مثال:
They have sufflated the mixture for the experiment.
معنی فارسی کلمه sufflated
:
مواد یا محلولهایی که گاز به آنها اضافه شده است.