معنی فارسی suffragan
B2 /ˈsʌfɹəɡən/اسقفی که به اسقف دیگر کمک می‌کند و معمولاً یک ناحیه خاص را مدیریت می‌کند.
A bishop having jurisdiction that is subordinate to another bishop.
- noun
noun
معنی(noun):
A bishop seen in relation to his archbishop or metropolitan province (which may summon him for support, to attend synods etc.).
معنی(noun):
An auxiliary bishop.
example
معنی(example):
اسقف وابسته در جلسه شورای اساقف حاضر شد.
مثال:
The suffragan bishop attended the council meeting.
معنی(example):
یک اسقف وابسته معمولاً مسئول وظایف خاصی در کلیساست.
مثال:
A suffragan is often responsible for specific duties within the diocese.
معنی فارسی کلمه suffragan
:
اسقفی که به اسقف دیگر کمک می‌کند و معمولاً یک ناحیه خاص را مدیریت می‌کند.
