معنی فارسی suf
B1پوشاک سنتی که در برخی از کشورهای مسلمان پوشیده میشود.
A traditional garment, often associated with cultural or religious significance.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک سُک پوشید تا از آفتاب خود را محافظت کند.
مثال:
She wore a suf to protect herself from the sun.
معنی(example):
سُک یک پوشش سنتی در برخی فرهنگهاست.
مثال:
The suf is a traditional garment in some cultures.
معنی فارسی کلمه suf
:
پوشاک سنتی که در برخی از کشورهای مسلمان پوشیده میشود.