معنی فارسی suck-
B1به معنای بیکیفیت یا ناتوان بودن در یک کار خاص است.
To perform poorly or inadequately.
- VERB
example
معنی(example):
آنها همیشه در بازی کردن آن بازی بد عمل میکنند.
مثال:
They always 'suck' at playing that game.
معنی(example):
اگر به تمرین ادامه دهی، دیگر بد نخواهی بود.
مثال:
If you keep practicing, you won't suck anymore.
معنی فارسی کلمه suck-
:
به معنای بیکیفیت یا ناتوان بودن در یک کار خاص است.