معنی فارسی suffragi

B1

سفراگی، اصطلاحی که به حق رأی و تأثیر آن بر سیاست اشاره دارد.

A term related to suffrage and voting rights.

example
معنی(example):

سفراگی اصطلاحی کمتر رایج مرتبط با حق رأی است.

مثال:

Suffragi is a less common term related to voting rights.

معنی(example):

بحث‌های تاریخی در مورد سفراگی اهمیت آن را نشان می‌دهد.

مثال:

Historical discussions about suffragi reveal its importance.

معنی فارسی کلمه suffragi

: معنی suffragi به فارسی

سفراگی، اصطلاحی که به حق رأی و تأثیر آن بر سیاست اشاره دارد.