معنی فارسی suffusive
B2سافوشیده، به معنای پراکنده و موجدار، غالباً برای توصیف نور یا احساسات گرم به کار میرود.
Characterized by diffusion or spreading; often used to describe warm light or feelings.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نور سافوشیده جوی گرم را ایجاد کرد.
مثال:
The suffusive light created a warm atmosphere.
معنی(example):
او به شیوهای سافوشیده صحبت کرد و اتاق را با گرما پر کرد.
مثال:
She spoke in a suffusive manner, filling the room with warmth.
معنی فارسی کلمه suffusive
:
سافوشیده، به معنای پراکنده و موجدار، غالباً برای توصیف نور یا احساسات گرم به کار میرود.