معنی فارسی suggestedness
B1میزان پیشنهادی بودن یا نتیجهگیری در مورد یک ایده یا نظر.
The quality of being suggested or proposed, especially in terms of influence.
- NOUN
example
معنی(example):
پیشنهادشدگی ایدههای او کمیته را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
The suggestedness of his ideas impressed the committee.
معنی(example):
بالا بودن پیشنهادشدگی در یک پیشنهاد میتواند منجر به پذیرش بیشتر شود.
مثال:
High suggestedness in a proposal can lead to greater acceptance.
معنی فارسی کلمه suggestedness
:
میزان پیشنهادی بودن یا نتیجهگیری در مورد یک ایده یا نظر.