معنی فارسی suggestment
B1پیشنهاد؛ موردی که به عنوان یک idée مطرح میشود.
A proposed idea or plan, often meant to improve a situation.
- NOUN
example
معنی(example):
پیشنهاد او برای بهبود پروژه توسط تیم به خوبی دریافت شد.
مثال:
Her suggestment to improve the project was well received by the team.
معنی(example):
یک پیشنهاد برای دستور کار جلسه شرکت دارم.
مثال:
I have a suggestment for the next company meeting agenda.
معنی فارسی کلمه suggestment
:
پیشنهاد؛ موردی که به عنوان یک idée مطرح میشود.