معنی فارسی sulfadimethoxine

B1

دارویی که برای درمان عفونت‌های باکتریایی به کار می‌رود.

A medication used to treat bacterial infections.

example
معنی(example):

پزشک سالفادیمیتوکسین را برای عفونت تجویز کرد.

مثال:

The doctor prescribed sulfadimethoxine for the infection.

معنی(example):

استفاده از سالفادیمیتوکسین می‌تواند به درمان عفونت‌های باکتریایی کمک کند.

مثال:

Using sulfadimethoxine can help treat bacterial infections.

معنی فارسی کلمه sulfadimethoxine

: معنی sulfadimethoxine به فارسی

دارویی که برای درمان عفونت‌های باکتریایی به کار می‌رود.